غنچه نشکفته دوشنبه 86 اردیبهشت 17 :: 10:0 صبح :: نویسنده : حجت حجتی نیا
سلام بابایی. امروز خیلی دلم گرفته بود من تورو حس میکنم.تو رولمس می کنم.با تو حرف میزنم و صدات رو می شنوم.تو نرفتی. یواش یواش داری 3 ساله میشی.مثل عمه رقیه.می خواستم سه سالت که شد لباس سبز تنت کنم ببرمت تو مجلس حسین ........نشد.خیلی چیزا نشد........نشد که نشد تو نرفتی.
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آمار وبلاگ بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 13830
|
||